من تو را منصفانه باور کرده بودم
آن هنگام که به درختان باغ
در بعد از ظهری تابستانی
با ذ هنی درگیر
آب می دادم
انگار تمام گلها و درختان
به من نگاه می کردند
چه شوقی در چشمانشان بود
و چه حس پر طراوتی به من تزریق می شد
من تورا در تک تک برگ های خیس می دیدم
تو بودی
و درقالب گل و برگ به من نشانه می دادی
این را سالها قبل درک کرده بودم
اما این بار عمیق تر از همیشه
نسیم می وزید
و بوی خاک خیس به مشامم می رسید
چه راز ی در آن نهفته بود ...
راز ی که همیشه همهمه ای را در وجودم برپا می کرد
گاهی کسی می آید واژه ای پرت می کند به سویم
او می خواهد تنها نباشم
او دلش به حالم می سوزد
او می خواهد مرهم اسرارم شود
چه روزنه های احمقانه ای پیدا می کند...
می خواهد مرا از قفس و تنهایی برهاند
کدام قفس ؟
کدام تنهایی؟
من هیچ وقت تنها نبوده ام
هرگز!
تو همیشه کنارم بودی
چه اصراری دارند که خلوتمان را برهم زنند
و من چقدر از این روزمرگی بدم می آید
من درکنار تو ، خودم هستم
خودِ خودم
نیاز ندارم خودم را شرح دهم
بگویم : آن بوده ام
این هستم
چه کرده ام
چه می کنم...
تو مرا می شناسی
و این بزرگترین شانس هر کسی است
که معشوقه اش او را بشناسد
من با تو چه نیازی دارم به دیگری؟
تا با جملات قاصر و حروف محدود
از حالم برایش بگویم
و سر آخر به نقطه آغاز بر گرد م
و خسته ا ز مناظرات بی حاصل
تو مرا به اوج نیاز رسانده ای
و این بهترین تقدیر است
من با تو نگران نیستم
افسرده نیستم
تنها نیستم
من هرچه هستم
ذره ای از هنر تو هستم
و نیازمند دلگرمی های تو
ای قشنگترین واقعیت زندگی!
سلام
قالب نو مبارکه
سلام گلم، چه وبلاگ خوشگلی داری!
با آرزوی شادی و لحظات ناب برای شما :)
ساده ست...
آفتاب دیگر رنگی برای نگاه های سردمان ندارد.
جغدها می خوانند.
طبیعت مرده ست...
آوار سایه ها
بر پیکره این لاشه می تابد...
و هنوز می خواند...آفتاب
سلام
مثل همیشه قشنگ و خوندنی.
به ما سر بزن خوشحال می شیم.
شاد و موفق باشی
**************************************سارا*****
گاهی کسی می آید ...
کاش نمیامد ...
کاش میگذاشت با او بمانم ... با او بمانی ...
می فهممت !
راستی میخوام لینکت کنم ! اجازه رو صادر کن لطفا ! بهم خبر بده ... ممنون.
سلام. امیدوارم تابستان خوبی داشته باشید. نمی دانم تولدتان را تبریک گفتم یا نه، ولی به هر حال امیدوارم تجربه های جوانی، به اندازه شادی های کودکی، خاطره ساز باشد.
ممنون گفتی اون مطلبی که توی وب من گذاشته بودی چی بود .
راستی منم متولد سال ۶۵ م ولی ماه فروردین و اتفاقا دانشجوی نرم افزار کامپیوتر
موفق باشید
سلام
خیلی زیبا بود
شاد و زیبا و عاشق باشی
سلام.
اینکه پیغام گذاشته بودی اون عکس پرنده ها رو بفرستم مسابقه!میدونی؟ من زیاد شهرت رو دوست ندارم *ـ* .
این مطلبت رو هم با ایتکه خیلی سخت بود خوندم!هم واسه اینکه نصفش رفته بود تو قسمت قرمز قالب هم اینکه رنگ نوشته کاملآ سیاه نبود!
سلام
خوبین .. ؟
نوشتتونو توی وب جناب نجف زاده خوندم ..
اومدم بیشتر این نوشته ها رو بخونم
و بیشتر با نویسنده این متن آشنا بشم ..
وبتون حرف نداشت
ببخش مزاحمتون شدم ..
اگه دوست داشتین بهم سر بزنید ..
به امید دیدار
سلام
من همونم که با هم زیاد سر یه مطلب وبلاگم دعوا کردیم(واسه اون مطلبی که راجع به خانم ها نوشته بودم)
حالا دیگه می خوام همه چیزو فراموش کنیم
اگر قسمت باشه بیست و سوم این ماه عازم سفر حج هستم
حلالیت می طلبم
یه خردادی
به روزم!
سلام وبلاگ خیلی خیلی قشنگی داری شعراتم خیلی باهالن خلاصه خیلی تیمیسی اخرشی
خیلی باحال بود دمت گرم به منم سر بزن